معنی فارسی dispensingly
B1به طور قابل حذف، به روشی که نشان دهنده عدم اهمیت یا لزوم واقعی باشد.
In a manner that implies something can be dispensed with.
- ADVERB
example
معنی(example):
مواد بهطور قابل حذف در آزمایش استفاده شدند.
مثال:
The substances were dispensingly used in the experiment.
معنی(example):
آنها بهطور قابل حذف وارد شدند تا جلسه را مختل نکنند.
مثال:
They arrived dispensingly, making sure not to disturb the meeting.
معنی فارسی کلمه dispensingly
:
به طور قابل حذف، به روشی که نشان دهنده عدم اهمیت یا لزوم واقعی باشد.