معنی فارسی dispeople

B1

خالی کردن یا از بین بردن جمعیت یک منطقه، معمولاً به خاطر جنگ یا فاجعه.

To cause a population to be removed or displaced.

example
معنی(example):

گفته می‌شد که جنگ تمام منطقه را خالی از سکنه می‌کند.

مثال:

The war was said to dispeople the entire region.

معنی(example):

سیاست‌هایی که جوامع را خالی از سکنه می‌کنند می‌توانند به ناآرامی‌های اجتماعی منجر شوند.

مثال:

Policies that dispeople communities can lead to social unrest.

معنی فارسی کلمه dispeople

: معنی dispeople به فارسی

خالی کردن یا از بین بردن جمعیت یک منطقه، معمولاً به خاطر جنگ یا فاجعه.