معنی فارسی dispensive

B2

پرهزینه، چیزی که نیاز به هزینه‌های بالایی دارد.

Entailing a large expense; costly.

example
معنی(example):

این یک مدل پرهزینه با هزینه‌های تولید بالا است.

مثال:

This is a dispensive model with high production costs.

معنی(example):

او متوجه شد که سبک زندگی پرهزینه را نگه‌داشتن دشوار است.

مثال:

He found the dispensive lifestyle challenging to maintain.

معنی فارسی کلمه dispensive

: معنی dispensive به فارسی

پرهزینه، چیزی که نیاز به هزینه‌های بالایی دارد.