معنی فارسی dispensible

B1

قابل حذف، چیزی که می‌توان آن را بدون مشکل جایگزین کرد یا از آن چشم‌پوشی کرد.

That can be dispensed with or replaced.

example
معنی(example):

برخی مواد قابل حذف هستند و می‌توان به راحتی آنها را جایگزین کرد.

مثال:

Some materials are dispensible and can be replaced easily.

معنی(example):

در موارد خاص، منابع قابل حذف هستند تا فرایند کارآمدتری داشته باشیم.

مثال:

In certain cases, resources are dispensible for a more efficient process.

معنی فارسی کلمه dispensible

: معنی dispensible به فارسی

قابل حذف، چیزی که می‌توان آن را بدون مشکل جایگزین کرد یا از آن چشم‌پوشی کرد.