معنی فارسی disserviceable
B1قابل آسیبپذیری و عدم قدرت انجام عملکرد صحیح یا مناسب.
Capable of causing harm or being of no service; inadequate.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تجهیزات فعلی آسیبپذیر و نیازمند تعویض هستند.
مثال:
The current equipment is disserviceable and needs replacement.
معنی(example):
نگرش آسیبپذیر او بر روحیه تیم تاثیر منفی گذاشت.
مثال:
His disserviceable attitude affected the team's morale.
معنی فارسی کلمه disserviceable
:
قابل آسیبپذیری و عدم قدرت انجام عملکرد صحیح یا مناسب.