معنی فارسی dissymmettric

B1

نوعی نادر از واژه نامتقارن، که به همان مفهوم اشاره دارد.

A rare variant of the term dissymmetric.

example
معنی(example):

اصطلاح نامتقارن غالباً به عنوان یک نوع متغیر از نامتقارن در نظر گرفته می‌شود.

مثال:

The term dissymmettric is often considered a variant of dissymmetric.

معنی(example):

در برخی متون، کلمه نامتقارن در بحث‌های هندسه به کار می‌رود.

مثال:

In some texts, the word dissymmettric appears in discussions of geometry.

معنی فارسی کلمه dissymmettric

: معنی dissymmettric به فارسی

نوعی نادر از واژه نامتقارن، که به همان مفهوم اشاره دارد.