معنی فارسی distractile

B1

خصوصیتی که نشان‌دهنده‌ی آسانی در منحرف شدن از تمرکز یا توجه است.

Capable of being distracted easily.

example
معنی(example):

برخی افراد ذهن حواس‌پرتی دارند که به راحتی منحرف می‌شود.

مثال:

Some people have distractile minds that wander easily.

معنی(example):

طبیعت حواس‌پرت او باعث شد که انجام کارها سخت باشد.

مثال:

Her distractile nature made it hard to finish tasks.

معنی فارسی کلمه distractile

: معنی distractile به فارسی

خصوصیتی که نشان‌دهنده‌ی آسانی در منحرف شدن از تمرکز یا توجه است.