معنی فارسی disutilize

B1

عدم استفاده یا کارگیری از یک چیز به طور مؤثر.

To stop making effective use of something.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که استراتژی‌های غیرموثر را کنار بگذارند.

مثال:

They decided to disutilize the ineffective strategies.

معنی(example):

ویژگی‌های غیرقابل استفاده نرم‌افزار را کنار بگذارید.

مثال:

Disutilize the unused features of the software.

معنی فارسی کلمه disutilize

: معنی disutilize به فارسی

عدم استفاده یا کارگیری از یک چیز به طور مؤثر.