معنی فارسی disventure
B1ماجرای ناخوشایند، به معنای حادثه یا تجربهای که به دلیل عدم موفقیت یا مشکلات ایجاد شده است.
An unfortunate event or experience that hinders progress or success.
- NOUN
example
معنی(example):
کاشف با یک ماجرای ناخوشایند روبرو شد که سفرش را تغییر داد.
مثال:
The explorer faced a disventure that changed his journey.
معنی(example):
برخی از ماجراهای ناخوشایند میتوانند به کشفیات غیرمنتظره منجر شوند.
مثال:
Some disventure can lead to unexpected discoveries.
معنی فارسی کلمه disventure
:
ماجرای ناخوشایند، به معنای حادثه یا تجربهای که به دلیل عدم موفقیت یا مشکلات ایجاد شده است.