معنی فارسی diswarrened

B1

عدم تضمین شده، به معنای وضعیتی که در آن تضمینی برای انجام یا تحقق یک توافق وجود ندارد.

In a state of being without a guarantee or assurance regarding an agreement.

example
معنی(example):

آنها پس از اینکه توافق به هم خورد، احساس عدم تضمین کردند.

مثال:

They felt diswarrened after the agreement fell through.

معنی(example):

توافق بدون تضمین بسیاری از طرف‌ها را ناامید کرد.

مثال:

The diswarrened deal left many parties disappointed.

معنی فارسی کلمه diswarrened

: معنی diswarrened به فارسی

عدم تضمین شده، به معنای وضعیتی که در آن تضمینی برای انجام یا تحقق یک توافق وجود ندارد.