معنی فارسی do one's nut
B1انجام کارهایی که باعث از دست دادن کنترل یا آرامش میشود، معمولاً به دلیل خشم یا ناامیدی.
To become extremely angry or upset.
- verb
verb
معنی(verb):
To become stridently angry, especially from worry.
مثال:
Mum did her nut after we stayed out all night without calling her.
example
معنی(example):
او آنقدر ناامید بود که تقریباً قاعدة خود را از دست داد.
مثال:
He was so frustrated that he almost did his nut.
معنی(example):
اگر به من فشار بیشتری بیاوری، شاید واقعاً از کوره در بروم.
مثال:
If you keep pushing me, I might just do my nut.
معنی فارسی کلمه do one's nut
:انجام کارهایی که باعث از دست دادن کنترل یا آرامش میشود، معمولاً به دلیل خشم یا ناامیدی.