معنی فارسی driftland

B1

سرزمین سرخوش، نامی خیالی برای مکانی که در آن حرکت و جابجایی آزاد است.

A fictional place characterized by freedom of movement or drifting.

example
معنی(example):

کودکان در سرزمینی سرخوشانه بازی کردند.

مثال:

The children played happily in the driftland.

معنی(example):

سرزمین سرخوش به خاطر مناظر زیبا معروف است.

مثال:

Driftland is known for its beautiful landscapes.

معنی فارسی کلمه driftland

: معنی driftland به فارسی

سرزمین سرخوش، نامی خیالی برای مکانی که در آن حرکت و جابجایی آزاد است.