معنی فارسی dysgonic
C2دیسگونیک، به اختلالات شناختی یا حرکتی اشاره دارد.
Referring to cognitive or motor disorders.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بیمار در طول ارزیابی علائم دیسگونیک را نشان داد.
مثال:
The patient exhibited dysgonic symptoms during the assessment.
معنی(example):
الگوهای دیسگونیک ممکن است نشاندهنده شرایط زیرین باشند.
مثال:
Dysgonic patterns may indicate underlying conditions.
معنی فارسی کلمه dysgonic
:
دیسگونیک، به اختلالات شناختی یا حرکتی اشاره دارد.