معنی فارسی disgood

B1

بد، غیرقابل قبول، به نوعی ناپسند است.

Not good; bad or undesirable.

example
معنی(example):

گفتن اینکه چیزی بد است به معنای این است که خوب نیست.

مثال:

To say something is disgood means it is not good.

معنی(example):

اقدامات او برای محیط زیست بد بود.

مثال:

His actions were disgood for the environment.

معنی فارسی کلمه disgood

: معنی disgood به فارسی

بد، غیرقابل قبول، به نوعی ناپسند است.