معنی فارسی dysmetria

B2

اختلالی که در آن فرد نمی‌تواند به طور صحیح فاصله مورد نیاز برای رسیدن به یک هدف را تخمین بزند.

A condition in which a person cannot properly judge distances causing miscalculations in reaching for objects.

example
معنی(example):

دیسمتریا می‌تواند رسیدن به اشیاء را دشوار کند.

مثال:

Dysmetria can make it hard to reach for objects.

معنی(example):

بیماران مبتلا به دیسمتریا ممکن است به اهداف خود بیش از حد برسند.

مثال:

Patients with dysmetria may overshoot their targets.

معنی فارسی کلمه dysmetria

: معنی dysmetria به فارسی

اختلالی که در آن فرد نمی‌تواند به طور صحیح فاصله مورد نیاز برای رسیدن به یک هدف را تخمین بزند.