معنی فارسی easiness
B1ویژگی یا حالت آسان بودن و بیزحمتی، در انجام کارها.
The quality of being easy to do or understand.
- NOUN
example
معنی(example):
آسانی امتحان بسیاری از دانشآموزان را شگفتزده کرد.
مثال:
The easiness of the exam surprised many students.
معنی(example):
آسانی او در یادگیری مفاهیم جدید باعث تحت تأثیر قرار گرفتن معلمان شد.
مثال:
Her easiness in learning new concepts impressed the teachers.
معنی فارسی کلمه easiness
:
ویژگی یا حالت آسان بودن و بیزحمتی، در انجام کارها.