معنی فارسی easted
B1شرقی شدن یا به سمت شرق حرکت کردن.
To move or go eastward.
- VERB
example
معنی(example):
کشتی به سمت بندر حرکت کرد.
مثال:
The ship easted towards the harbor.
معنی(example):
او به سمت شرق در شهر رفت.
مثال:
He easted his way through the city.
معنی فارسی کلمه easted
:
شرقی شدن یا به سمت شرق حرکت کردن.