معنی فارسی effiguration

B1

عمل یا فرایند مجسمه‌سازی، به ویژه در زمینه‌های هنری و فرهنگی.

The process or act of making a representation or sculpture, often with artistic significance.

example
معنی(example):

مجسمه‌سازی در گالری از خاک رس ساخته شده بود.

مثال:

The effiguration in the gallery was made of clay.

معنی(example):

یک مجسمه‌سازی می‌تواند معانی عمیق فرهنگی را منتقل کند.

مثال:

An effiguration can convey deep cultural meanings.

معنی فارسی کلمه effiguration

: معنی effiguration به فارسی

عمل یا فرایند مجسمه‌سازی، به ویژه در زمینه‌های هنری و فرهنگی.