معنی فارسی effigiation

B1

مجسمه‌سازی، هنر ایجاد مجسمه یا تصویر قابل مشاهده از یک فرد، معمولاً به منظور گرامیداشت یا یادآوری.

The act of creating a representation, often in the form of a statue or image, to honor someone.

example
معنی(example):

مجسمه‌سازی از پادشاه قدیمی در موزه به نمایش درآمده است.

مثال:

The effigiation of the old king was displayed in the museum.

معنی(example):

هنرمندان اغلب مجسمه‌سازی برای گرامیداشت شخصیت‌های تاریخی ایجاد می‌کنند.

مثال:

Artists often create an effigiation to commemorate historical figures.

معنی فارسی کلمه effigiation

: معنی effigiation به فارسی

مجسمه‌سازی، هنر ایجاد مجسمه یا تصویر قابل مشاهده از یک فرد، معمولاً به منظور گرامیداشت یا یادآوری.