معنی فارسی electrodes
B2الکترودها، قطعاتی که به عنوان رابط بین مقاومت الکتریکی و جریان الکتریکی عمل می‌کنند.
Conductive components used to connect with an electrical circuit or device.
- noun
noun
معنی(noun):
The terminal through which electric current passes between metallic and nonmetallic parts of an electric circuit
معنی(noun):
A collector or emitter of electric charge in a semiconducting device
example
معنی(example):
دانشمند از الکترودها برای اندازه‌گیری فعالیت مغز استفاده کرد.
مثال:
The scientist used electrodes to measure brain activity.
معنی(example):
الکترودها در بسیاری از وسایل الکترونیکی حیاتی هستند.
مثال:
Electrodes are essential in many electronic devices.
معنی فارسی کلمه electrodes
:
الکترودها، قطعاتی که به عنوان رابط بین مقاومت الکتریکی و جریان الکتریکی عمل می‌کنند.
