معنی فارسی emblaze
B1برای روشن کردن یا ایجاد نور شدید در سطحی به خصوص.
To set something on fire or to illuminate in a vibrant way.
- VERB
example
معنی(example):
آنها برنامه دارند که لوگو را روی ساختمانهای شرکت بسوزانند.
مثال:
They plan to emblaze the logo on the company buildings.
معنی(example):
آتشبازی شب را با رنگها روشن خواهد کرد.
مثال:
The fireworks will emblaze the night sky with colors.
معنی فارسی کلمه emblaze
:
برای روشن کردن یا ایجاد نور شدید در سطحی به خصوص.