معنی فارسی embrute

B1

خشن کردن یا بی‌احساس کردن، به ویژه در روابط یا رفتارهای اجتماعی.

To make something more brutish or coarse in nature.

example
معنی(example):

عملکرد او به نظر می‌رسید که وضعیت را بیشتر خشن کند.

مثال:

His actions seemed to embrute the situation further.

معنی(example):

آنها نمی‌خواستند با کلمات تند، رابطه خود را خشن کنند.

مثال:

They didn't want to embrute their relationship with harsh words.

معنی فارسی کلمه embrute

: معنی embrute به فارسی

خشن کردن یا بی‌احساس کردن، به ویژه در روابط یا رفتارهای اجتماعی.