معنی فارسی embrowns

B1

عمل تیره کردن یا قهوه‌ای کردن، به ویژه در آشپزی یا هنر.

Acts of making something brown or influencing color.

example
معنی(example):

او عکس‌ها را تیره می‌کند تا ظاهری قدیمی ایجاد کند.

مثال:

He embrowns the photographs to create a vintage look.

معنی(example):

سرآشپز گوشت را تیره می‌کند تا طعم بیشتری بدهد.

مثال:

The chef embrowns the meat for added flavor.

معنی فارسی کلمه embrowns

: معنی embrowns به فارسی

عمل تیره کردن یا قهوه‌ای کردن، به ویژه در آشپزی یا هنر.