معنی فارسی embusqu

B1

ترکیب کردن یا ادغام کردن، به ویژه در زمینه‌های هنری یا فرهنگی

To blend or fuse various styles or elements, especially in art or culture.

example
معنی(example):

هنرمند تصمیم گرفت سبک سنتی را با تکنیک‌های مدرن ترکیب کند.

مثال:

The artist decided to embusqu the traditional style with modern techniques.

معنی(example):

او قصد دارد عناصر فرهنگی مختلف را در پروژه جدید خود ترکیب کند.

مثال:

He plans to embusqu different cultural elements in his new project.

معنی فارسی کلمه embusqu

: معنی embusqu به فارسی

ترکیب کردن یا ادغام کردن، به ویژه در زمینه‌های هنری یا فرهنگی