معنی فارسی enfrenzy

B2

حالت هیجان و شلوغی که معمولا در نتیجه یک خبر یا رویداد ایجاد می‌شود.

To drive into a state of excitement or frenzy.

example
معنی(example):

خبر کنسرت در بین طرفداران جنجال ایجاد کرد.

مثال:

The news about the concert created an enfrenzy among fans.

معنی(example):

رویدادهای فروش معمولاً در مراکز خرید جنجال به پا می‌کند.

مثال:

Sales events often create an enfrenzy in shopping centers.

معنی فارسی کلمه enfrenzy

: معنی enfrenzy به فارسی

حالت هیجان و شلوغی که معمولا در نتیجه یک خبر یا رویداد ایجاد می‌شود.