معنی فارسی enfranchiser
B2افرادی که حق رأی را به دیگران اعطا میکنند و دسترسی به فرآیندهای دموکراتیک را تسهیل مینمایند.
A person or entity that grants the right to vote or provides electoral rights.
- NOUN
example
معنی(example):
حقایق رایدهی را برای مردم تسهیل کرد.
مثال:
The enfranchiser helped people gain the right to vote.
معنی(example):
یک حق رایدهنده میتواند تغییرات مثبتی در جامعه ایجاد کند.
مثال:
An enfranchiser can create positive changes in society.
معنی فارسی کلمه enfranchiser
:
افرادی که حق رأی را به دیگران اعطا میکنند و دسترسی به فرآیندهای دموکراتیک را تسهیل مینمایند.