معنی فارسی enlodge

B1

عمل درج یا قرار دادن چیزی به طور ایمن.

To place or deposit something securely.

example
معنی(example):

ما تصمیم گرفتیم مدارک را در ایمن قرار دهیم.

مثال:

We decided to enlodge the documents in the safe.

معنی(example):

باید اشیاء باارزش خود را برای حفظ در ایمن قرار دهید.

مثال:

You should enlodge your valuables for safekeeping.

معنی فارسی کلمه enlodge

: معنی enlodge به فارسی

عمل درج یا قرار دادن چیزی به طور ایمن.