معنی فارسی episodial

B1

اپیزودال به شکل یا روشی اشاره دارد که در آن داستان‌ها یا رویدادها به صورت بخش‌های جداگانه و پیوسته روایت می‌شوند.

Referring to a method or style in which stories or events are told as separate but connected segments.

example
معنی(example):

طبیعت اپیزودال داستان‌سرایی او توجه مخاطب را جلب می‌کند.

مثال:

The episodial nature of his storytelling captures the audience's attention.

معنی(example):

رویکرد اپیزودال او اجازه خلاقیت در نوشتن را می‌دهد.

مثال:

Her episodial approach allows for creativity in her writing.

معنی فارسی کلمه episodial

: معنی episodial به فارسی

اپیزودال به شکل یا روشی اشاره دارد که در آن داستان‌ها یا رویدادها به صورت بخش‌های جداگانه و پیوسته روایت می‌شوند.