معنی فارسی episodically
B1به طور اپیزودیک اشاره به شیوهای دارد که در آن محتویات به صورت قسمتهای جداگانه و منظم ارائه میشوند.
In a manner that presents content in separate, organized segments.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها محتویات جدید را به صورت اپیزودیک منتشر میکنند تا مخاطب را مشغول نگه دارند.
مثال:
They release new content episodically to keep the audience engaged.
معنی(example):
روایتهای ساختار یافته به صورت اپیزودیک میتوانند به داستان عمق بدهند.
مثال:
Episodically structured narratives can add depth to the story.
معنی فارسی کلمه episodically
:
به طور اپیزودیک اشاره به شیوهای دارد که در آن محتویات به صورت قسمتهای جداگانه و منظم ارائه میشوند.