معنی فارسی equilobed
B2به حالتی اشاره دارد که اعضای یک ساختار از نظر اندازه و شکل برابر هستند.
Having lobes that are equal in size or shape.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برگهای گیاه متعادل بودند و هر کدام اندازه و شکل یکسانی داشتند.
مثال:
The leaves of the plant were equilobed, each having the same size and shape.
معنی(example):
ویژگیهای متعادل را در این گونه در طول مطالعه میدانی خود مشاهده کردیم.
مثال:
We observed the equilobed characteristics in the species during our field study.
معنی فارسی کلمه equilobed
:
به حالتی اشاره دارد که اعضای یک ساختار از نظر اندازه و شکل برابر هستند.