معنی فارسی equilucent

B2

حالت یا ویژگی که در آن مواد نور را به طور یکنواخت منتقل می‌کنند.

Having equal or uniform light transmission.

example
معنی(example):

مواد متعادل نور به طور یکنواخت از خود عبور دادند.

مثال:

The equilucent materials allowed light to pass through evenly.

معنی(example):

در عکاسی، استفاده از فیلترهای متعادل می‌تواند نوردهی را متعادل کند.

مثال:

In photography, using equilucent filters can balance light exposure.

معنی فارسی کلمه equilucent

: معنی equilucent به فارسی

حالت یا ویژگی که در آن مواد نور را به طور یکنواخت منتقل می‌کنند.