معنی فارسی equilocation
B1وضعیت و محلی که در آن دو یا چند مکان به صورت متعادل قرار دارند.
The state or condition of being evenly located.
- NOUN
example
معنی(example):
موقعیت متعادل شهرها سفر را برای ساکنان راحتتر کرد.
مثال:
The equilocation of the cities made travel more convenient for residents.
معنی(example):
موقعیت متعادل در برنامهریزی شهری به بهینهسازی منابع کمک میکند.
مثال:
Equilocation in urban planning helps to optimize resources.
معنی فارسی کلمه equilocation
:
وضعیت و محلی که در آن دو یا چند مکان به صورت متعادل قرار دارند.