معنی فارسی excusation
B1عملی که شخص یا گروهی را از مسئولیت یا عذاب و سرزنش آزاد میکند.
A justification or explanation for something that is typically blamed.
- NOUN
example
معنی(example):
وکیل برای اعمال موکلش یک عذرخواهی ارائه داد.
مثال:
The lawyer presented an excusation for his client's actions.
معنی(example):
عذرخواهی او توسط هیئت پذیرش شد.
مثال:
Her excusation was accepted by the board.
معنی فارسی کلمه excusation
:
عملی که شخص یا گروهی را از مسئولیت یا عذاب و سرزنش آزاد میکند.