معنی فارسی exemplaric

B2

نمونه‌ای که به عنوان الگو یا معیار مورد استفاده قرار می‌گیرد.

Serving as a desirable model; typical or characteristic.

example
معنی(example):

کار او نمونه‌ای از استانداردهای تعیین‌شده در این حوزه است.

مثال:

Her work is exemplaric of the standards set in this field.

معنی(example):

روش‌های نمونه‌ای می‌توانند به عنوان الگوهایی برای دیگران عمل کنند.

مثال:

Exemplaric practices can serve as models for others to follow.

معنی فارسی کلمه exemplaric

: معنی exemplaric به فارسی

نمونه‌ای که به عنوان الگو یا معیار مورد استفاده قرار می‌گیرد.