معنی فارسی exhaustless

C1

بدون خستگی یا پایان، بدون کاهش.

Incapable of being exhausted or diminished.

example
معنی(example):

انرژی که او نشان داد بی‌پایان بود.

مثال:

The energy he showed was exhaustless.

معنی(example):

به نظر می‌رسید که آنها منبعی بی‌پایان از اشتیاق دارند.

مثال:

They seemed to have an exhaustless supply of enthusiasm.

معنی فارسی کلمه exhaustless

: معنی exhaustless به فارسی

بدون خستگی یا پایان، بدون کاهش.