معنی فارسی expedientist
B1فردی که بر اهمیت فایده و کارایی در تصمیمگیریها تأکید میکند.
A person who advocates for the use of practical and beneficial solutions.
- NOUN
example
معنی(example):
یک فایدهنگر بر روی راهحلهای عملی تمرکز میکند.
مثال:
An expedientist focuses on practical solutions.
معنی(example):
فایدهنگر روشی را انتخاب کرد که بیشترین زمان را صرفهجویی کند.
مثال:
The expedientist chose the method that saved the most time.
معنی فارسی کلمه expedientist
:
فردی که بر اهمیت فایده و کارایی در تصمیمگیریها تأکید میکند.