معنی فارسی expediment

B1

وسیله‌ای که برای تسهیل یا تسریع انجام یک فعالیت به کار می‌رود.

A device or method that facilitates or accelerates a process.

example
معنی(example):

یک وسیله تسهیلی می‌تواند به تسریع روند کمک کند.

مثال:

An expediment can help speed up the process.

معنی(example):

آنها از یک وسیله تسهیلی برای اتمام سریعتر پروژه استفاده کردند.

مثال:

They used an expediment to finish the project faster.

معنی فارسی کلمه expediment

: معنی expediment به فارسی

وسیله‌ای که برای تسهیل یا تسریع انجام یک فعالیت به کار می‌رود.