معنی فارسی explainability

B1

قابلیت توضیح دادن یا فهماندن یک سیستم یا مدل به دیگران.

The quality of being able to be explained or understood.

example
معنی(example):

قابل توضیح بودن مدل برای کاربران ضروری است.

مثال:

The explainability of the model is crucial for users.

معنی(example):

او بر روی قابل توضیح بودن فناوری جدید تأکید کرد.

مثال:

She emphasized the explainability of the new technology.

معنی فارسی کلمه explainability

: معنی explainability به فارسی

قابلیت توضیح دادن یا فهماندن یک سیستم یا مدل به دیگران.