معنی فارسی explainable

B1

قابل توضیح، آن چیزی که می‌تواند به‌راحتی به دیگران فهمانده شود.

Able to be explained or understood clearly.

example
معنی(example):

این مفهوم برای مبتدیان قابل توضیح است.

مثال:

The concept is explainable to beginners.

معنی(example):

او یک راه‌حل قابل توضیح برای مشکل ارائه کرد.

مثال:

He provided an explainable solution to the problem.

معنی فارسی کلمه explainable

: معنی explainable به فارسی

قابل توضیح، آن چیزی که می‌تواند به‌راحتی به دیگران فهمانده شود.