معنی فارسی extricably

B2

جدایی ناپذیر، به معنای اینکه چیزی نمی‌تواند از چیز دیگر جدا شود.

In a way that is impossible to disentangle or separate.

example
معنی(example):

او به طور جدایی ناپذیری به موفقیت پروژه مرتبط بود.

مثال:

She was extricably linked to the project’s success.

معنی(example):

این دو ایده به طور جدایی ناپذیری با هم مرتبط هستند.

مثال:

The two ideas are extricably intertwined.

معنی فارسی کلمه extricably

: معنی extricably به فارسی

جدایی ناپذیر، به معنای اینکه چیزی نمی‌تواند از چیز دیگر جدا شود.