معنی فارسی extrication

B2

نجات، به معنای عمل رهایی یا بیرون آوردن از یک وضعیت دشوار.

The act of freeing or removing something from a difficult or entangled position.

example
معنی(example):

نجات حیوان گرفتار ساعت‌ها طول کشید.

مثال:

The extrication of the trapped animal took hours.

معنی(example):

آنها نجات کارگران زخمی را با دقت برنامه‌ریزی کردند.

مثال:

They planned the extrication of the injured workers carefully.

معنی فارسی کلمه extrication

: معنی extrication به فارسی

نجات، به معنای عمل رهایی یا بیرون آوردن از یک وضعیت دشوار.