معنی فارسی extrinsicality
C1ویژگی یا حالت وابستگی به عوامل بیرونی یا خارجی.
The quality of being extrinsic; externality.
- NOUN
example
معنی(example):
خارجی بودن پاداشها، آنها را بیمعناتر کرد.
مثال:
The extrinsicality of the rewards made them less meaningful.
معنی(example):
فلاسفه مفهوم خارجبودن را در رابطه با ارزشها مورد بحث قرار میدهند.
مثال:
Philosophers discuss the concept of extrinsicality in relation to values.
معنی فارسی کلمه extrinsicality
:
ویژگی یا حالت وابستگی به عوامل بیرونی یا خارجی.