معنی فارسی factitude

B2

حقیقت‌گرایی، واقعیت یا حقیقتی که بر یک ادعا یا بیان تأکید می‌کند.

The quality of being factual or based on facts.

example
معنی(example):

او با چنین اطمینانی صحبت کرد که واضح بود به حقیقت‌گرایی خود اعتقاد دارد.

مثال:

He spoke with such confidence, it was clear he believed in his factitude.

معنی(example):

حقیقت‌گرایی بیانیه‌های او در طول مباحثه غیرقابل انکار بود.

مثال:

The factitude of her statements was undeniable during the debate.

معنی فارسی کلمه factitude

: معنی factitude به فارسی

حقیقت‌گرایی، واقعیت یا حقیقتی که بر یک ادعا یا بیان تأکید می‌کند.