معنی فارسی fadging

B1

فادجینگ، به معنای تغییر یا اصلاح اطلاعات به گونه‌ای است که تأثیر بهتری داشته باشد.

The act of altering or adjusting information for better perception.

example
معنی(example):

او رزومه‌اش را تغییر می‌دهد تا مهارت‌هایش را بهتر به نمایش بگذارد.

مثال:

She is fadging her resume to better highlight her skills.

معنی(example):

تحریف حقیقت می‌تواند به عواقب جدی منجر شود.

مثال:

Fadging the truth can lead to serious consequences.

معنی فارسی کلمه fadging

: معنی fadging به فارسی

فادجینگ، به معنای تغییر یا اصلاح اطلاعات به گونه‌ای است که تأثیر بهتری داشته باشد.