معنی فارسی fallectomy

C2

فالنکتومی، عمل جراحی برای برداشت بخشی از اندام تناسلی مردانه.

A surgical procedure to remove a portion of the male genitalia.

example
معنی(example):

پزشک برای درمان بیمار یک فالنکتومی انجام داد.

مثال:

The doctor performed a fallectomy to treat the patient.

معنی(example):

بعد از فالنکتومی، فرآیند بهبودی به دقت زیر نظر قرار گرفت.

مثال:

After the fallectomy, the recovery process was monitored closely.

معنی فارسی کلمه fallectomy

:

فالنکتومی، عمل جراحی برای برداشت بخشی از اندام تناسلی مردانه.