معنی فارسی fameuse

B2

فاموس، به معنی مشهور و شناخته شده، به ویژه در حوزه‌های ادبی یا هنری.

The quality of being celebrated or renowned.

example
معنی(example):

نویسنده fameuse سال‌ها روی رمان خود کار کرد.

مثال:

The fameuse writer spent years working on her novel.

معنی(example):

وضعیت fameuse او را از خروج از خانه دشوار کرد.

مثال:

Her fameuse status made it difficult for her to leave the house.

معنی فارسی کلمه fameuse

: معنی fameuse به فارسی

فاموس، به معنی مشهور و شناخته شده، به ویژه در حوزه‌های ادبی یا هنری.