معنی فارسی fanaticized

C1

شیدایی شده، زمانی که یک ایده یا باور به‌طور افراطی و غیرمنطقی به تصویر کشیده می‌شود.

Having been made fanatical or exaggerated in terms of passion or fervor.

verb
معنی(verb):

To make into a fanatic.

معنی(verb):

To become fanatical.

example
معنی(example):

این داستان به‌صورت افراطی روایت شده بود تا توجه بینندگان را جلب کند.

مثال:

The story was fanaticized to capture viewers' attention.

معنی(example):

آنها احساس کردند که باورهایشان در رسانه‌ها به‌صورت افراطی به تصویر کشیده شده است.

مثال:

They felt their beliefs were fanaticized in the media.

معنی فارسی کلمه fanaticized

: معنی fanaticized به فارسی

شیدایی شده، زمانی که یک ایده یا باور به‌طور افراطی و غیرمنطقی به تصویر کشیده می‌شود.