معنی فارسی fascial
B2فاسکی به بافتی اطلاق میشود که عضلات و اندامها را در بدن به هم متصل میکند.
Relating to or situated in fascia, the connective tissue surrounding muscles.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافت فاسکیولار عضلات را متصل کرده و از اندامها حمایت میکند.
مثال:
Fascial tissue connects muscles and supports organs.
معنی(example):
تراپیست بر روی محدودیتهای فاسکی من کار کرد.
مثال:
The therapist worked on my fascial restrictions.
معنی فارسی کلمه fascial
:فاسکی به بافتی اطلاق میشود که عضلات و اندامها را در بدن به هم متصل میکند.