معنی فارسی fastigate

B2

فاستیگیت به معنای هرس کردن به شکلی خاص برای زیبایی یا رشد بهینه.

To prune or shape a tree to grow in a narrow form.

example
معنی(example):

فاستیگیت کردن درخت به معنای هرس کردن آن به شکل باریک است.

مثال:

To fastigate the tree means to prune it into a narrow shape.

معنی(example):

باغبانان معمولاً برخی از گیاهان را برای اهداف زیبایی‌شناسی فاستیگیت می‌کنند.

مثال:

Gardeners often fastigate certain plants for aesthetic purposes.

معنی فارسی کلمه fastigate

:

فاستیگیت به معنای هرس کردن به شکلی خاص برای زیبایی یا رشد بهینه.