معنی فارسی feaking
B1feaking، به معنای دستکاری یا تلاش برای کنترل یک وضعیت.
Manipulating or navigating through a situation skillfully.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال دستکاری است تا از دردسرها دور بماند.
مثال:
He is feaking to avoid trouble.
معنی(example):
او در حال دستکاری در پروژه است.
مثال:
She is feaking her way through the project.
معنی فارسی کلمه feaking
:feaking، به معنای دستکاری یا تلاش برای کنترل یک وضعیت.